جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا
جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا

داستان #کی_گفته_من_شیطونم قسمت نوزدهم

داستان #کی_گفته_من_شیطونم
 
قسمت نوزدهم
  
 .... وای الان باز دیر میرسم ها .... الهی قربون خودم برم که ان قدر خوشگلم ........ از آینه دل کندم رفتم پایین .... دریا بیدار بود تنها تو آشپزخونه داشت چایی دم میکرد 
- سلام صبح بخیر 
- سلام عزیزم خوبی ؟ بهتری دلت خوب شد ؟ 
- بهترم اما حس میکنم سرم گیچ میره ..... 
- رنگت خیلی پریده بیا صبحونه بخور ..... داشتم صبحونه میخوردم که نگاهم به گردنش افتاد ...... یه دفعه شیطون شدم ...... 
- دریا چرا گردنت کبوده ؟ هل شد 
-گردنم چیز.... اهان الان خورد به در کابینت ..... 
- در کابینت اون وقت ببخشید میشه بگید چه جوری خورد که این جوری کبود شد ؟ 
- اه ساحل یه جوری خورد دیگه 
- منم که عر عر اصلا نفهمیدم ...... میگم این فرزاد بهش نمیاد وحشی باشه ها؟؟؟؟؟؟؟ ..... صورتش سرخ شد .... الهی قربونش برم که عین رنگ گوجه شد 
- ساحل خجالت بکش .......
- بابا مگه چیه خوب زنشی دوست داره اینطوری بوست کنه مگه بده.... 
- بسه دیگه ..... 
- وای دریا منم خیلی دوست دارم شوهر آینه ام اینطوری بوسم کنه ها .... دوست دارم همه جام کبود باشه خوب نه مزه میده ....... یک دفعه سرفه کرد ....... 
- چت شد تو یک دفعه بابا خجالت نداره که تازه خیلی هم خوبه بعضی اوقات گردن مامان هم کبود میشه برای این که بابا خیلی شیطون مگه نه ؟.... هی چشم غره میرفت ...... 
- وا تو چرا همچی میکنی ؟ چرا چشم هاتو عین یوز پلنگ میکنی ؟ وای دریا خیلی کمرم در میاد هر ماه فقط دلم درد میگرفت ولی این ماه کمرم خیلی درد میاد لباس هام هی 
باز صدای سرفه اومد ولی این دفعه صدای سرفه ی دریا نبود ...وای بازم سوتی ........ تا سه نشه بازی نشه خدا سومیش رو به خیر بگذرونه برگشتم خاک برسرم دو دستی یعنی این همه مدت آرمان داشت حرف هامو گوش میکرد ...... پس بگو چرا دریا هی چشم غره میرفت ...... از صندلی بلند شدم برگشتم ....... 
- سلام ...... قیافه اش جدی بود ولی چشم هاش میخندید ... دریا که صورتش شده بود لبو ..... فکر کنم خودمم دسته کمی از دریا ندارم ...... با خونسردی کامل از دریا خداحافظی کردم اومد بیرون ....... الان با خودش چه فکر ها که نمیکنه وای که ساحل باز خراب کاری کردی .... موقع رانندگی باز سرم گیچ رفت یه گوشیه ای ماشین رو پارک کردم سرم رو گذاشتم روی فرمون ..... تا دانشگاه چند بار نزدیک بود تصادف کنم .... سر کلاس مریم کنار خودش برام یه جا نگه داشته بود خدا رو شکر که آرمان هنوز نرسیده بود کنارش نشستم ...... باز این پسرا شروع کردن به مسخره بازی در آوردن کار رو زندگی که ندارن فقط بلدن تیکه بندازن .....
 - ساحل خیلی خوشگل شدی ها فقط چرا ان قدر رنگت پریده ...... بهش گفتم چرا رنگم پریده .... 
- تازشم از دیروز صبح نه نهار خوردم نه شام ...... 
- خاک برسرت کنن میخوای بمیری .... اومدم جوابش رو بدم که آقا آرمان گلاب تشریف آوردن ...... همچین با اخم می یومد تو که حد نداشت ادم از ترس شلوارشو خیس میکرد تو اشپزخونه ان قدر هل شدم که نشد ببینم چی پوشیده ...... یه کت و شلوار طوسی پوشیده بود که رنگ بلیز زیر کتش یه ذره تیره تر بود ....... به زنم به تخته چه جگریه ..... خاک برسرت ساحل تو اشپزخونه این همه جلوش سوتی دادی یاد حرف هام میفتم بدنم داغ میکنه من نمیدونم با چه رویی اومدم سر کلاسش هر کی دیگه بود از زور خجالت نمیتونست سرش رو بالا بگیره ..... شروع به کرد به حضور و غیاب کردن ....... به اسم من که رسید یک نگاه چپی بهم کرد یه خنده ی شیطون هم اومد رو لبش ..... - ساحل چرا به اسم تو خندید ؟ ای مریم جان دست رو دلم نذار که خونه به اسمم نخندید به خودم خندید که طی بیست و چهار ساعت قبل کلی جلوش سوتی دادم
 ....... - ولش کن بابا یارو خود درگیری داره 
-وای چه جوری دلت می یاد بهش بگی روانی جوون به این خوشگلی ....... خوش تیپی .... تحصیل کرده ...... ای خدا کاش این زن نداشت .. از حرف هاش خندم ام گرفت .........
 - کوفت نخند داره چپ چپ نگامون میکنه ......... با صدای بلند استاد آرمان همه ی دانشجو ها سکوت کردن ...... 
- خوب امروز قرار بود کنفرانس داشته باشم نه ...... وای نه امروز کنفرانس داریم همین کم منده من رو صدا کنه اگه صدام کنه میرم براش از مشکلات زنان و زایمان میگم .......... سرم دوباره داشت گیچ میرفت ........ سرم رو گذاشتم روی میز ...... ارمان داشت از روی لیست انتخاب میکرد که چه کسی بره اون جا کنفرانس بده .... 
- حالت خوبه ساحل ؟ چرا سرت رو گذاشتی روی میز 
- مریم حالم خوب نیست سرم داره گیج میره 
- میخوای از استاد اجازه بگیرم بری بیرون ......... 
- نه نمیخواد الان فکر میکنه من الکی میگم میخوام از دست کنفرانس فرار کنم ...... از شانس گند من , اسم من رو صدا کرد........ منم نمیدونم این چه پدر گشتگی با من داره که همش از من سر کلاس کار میکشه ..... مریم آروم گفت
 
ادامه دارد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد