جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا
جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا

داستان #کی_گفته_من_شیطونم قسمت ششم

  داستان #کی_گفته_من_شیطونم 


قسمت ششم

 داستان #کی_گفته_من_شیطونم 


قسمت ششم


- باشه هر چی تو بگی قبول میکنم فقط بذار این ترم رو من سر کلاس بشینم 

- به هیچ عنوان نباید غیبت کنی ، هر جلسه خواستم از دانشجو ها درس جلسه ی قبل رو بپرسم اول از تو می پرسم و نمره ی اخر ترم هم از 16 حساب میشه ای تو روحت ارمان چه چه شرط هایی که گذاشتی ..... 

- باشه اما فکر نمیکنی خیلی شرط هات سخته 

- نه اگه نمیخوای سر کلاس من نیا ..... - نه .. نه .. قبول ........ 

- دلم نمیخواد هیچ کسی خبر دار بشه که من پسر عموتم فهمیدی ؟ به عمو و زن عمو م نمیگی من استادتم باشه ؟ 

- باشه شب بخیر .....

 رفتم بالا تو اتاقم خدای من چند ماه رو چه جوری با این سر کنم .هفته ی دیگه عروسی دریا بود قرار شد اتاقش رو بده به ارمان ........ زن عمو وعمو هم بعد از عروسی دریا برگردن خارج .. من نمیدونم این ارمان برای چی اومده.... سر کلاس هیچ کس جرائت نداشت حرف بزنه .... با کوچک ترین حرفی ارمان دانشجو ها رو میانداخت بیرون ...... با این سن کمش همه ازش میترسیدند منی که همش سر کلاس متکلک میگفتم با وجود ارمان حتما نمیتونستم. حرف بزنم امروز عروسیه دریا است خیلی خوش حالم بالاخره خواهرم منم میخواد قاطیه مرغ ها بشه با صدای مامان از فکر و خیال اومدم بیرون 

- ساااحل نیم ساعت جلوی اینه چی کا ر میکنی دریا تو ارایش منتظرته تو چرا ان قدر من رو حرص میدی 

- وای مامان سرم درد گرفت چه قدر غر میزنی الان میرم دیگه ، به بابا بگو من رو ببره ارایشگاه 

- بابات بیرونه رفته شیرینی ها رو بگیره 

- پس من با کی برم اخه مامان 

- به من چه میخواستی زود تر بیدار بشی با دریا بری 

- اه ........ سریع لباسی که که میخواستم تو جشن بپوشم رو برداشتم گذاشتم تو ی پلاستیک کفش هام رو هم برداشتنم رفتم پایین مامان و مریم جون داشتند تو اشپزخونه میوه ها رو میشستن ارمانم عین برج زهرمار نشسته بود داشت تلویزیون میدید سرم از لای در اشپزخونه برم تو 

- مامان زنگ بزن اژانش یه ماشین بفرسته 

- عزیزم ارمان که خونه است میبرتت دیگه 

- نه زن عمو با اژرانس میرم 

- اوا ساحل جان بذار برسونتت دیگه الان میرم بهش میگم حاضر بشه 

- نه زن عمو ولش کنید 

- هیس صبر کن مریم جون وقتی رفت بیرون رو کردم به مامان و گفتم : 

- مامان شما و زن عمو ساعت چند میاید ارایشگاه ؟ -

 نمیدونم والا حالا که کلی کار ریخته روس سرمون 

- مامان جان خوب وظیفه ی داماد میوه ها رو ببره سالن شما برای چی می برید 

- خوبه خوبه حالا نمیخواد نظر بدی بعد از ارایشگاه دوباره میای خونه ؟ 

- اره بابا باید چیزی بردارم زن عمو صدام کرد

 - جانم ؟ 

- بیا برو دخترم رفت تو پارکینگ ماشینش رو دربیاره خداحافظی کردم اومدم بیرون با ژست خاصی نشسته بود توماشین ...... ای خدا چرا انقدر این پسر مغروره .... در ماشین رو باز کرد سوار شدم - ببخشید مزاحمتون شدم جوابی نداد به جهنم ....... 

- کجا باید برم ؟ 

- میخوام برم ارایشگاه .. ادرس رو بهش دادم ....... ان قدر با سرعت میرفت که از ترس چسبیده بودم به صندلی ..... 

- میشه یه ذره اروم تر بری؟ 

- میگم یعنی ان قدر گدا شدی که به اژانس زنگ نزدی خیلی بهم برخورد پسر یه بیشعور

 - گدا عمتونه من میخواستم زنگ بزنم اژانس زن عمو نذاشت مگر نه مزاحم شما نمیشدم– مواظب حرف زدنت باش ها به فکر نمره ات باش گمشو بابا فقط دلش میخواست من رو عذاب بده وقتی رسیدیم دم ارایشگاه بدون اینکه تشکر بکنم از ماشین اومدم پایین در رو هم محکم بستم، زنگ ارایشگاه رو زدم رفتم تو ..... داشتم دنبال دریا میگشم که خودش از پشت صندلی صدام کرد 

- سلام وای دریا چه خوشگل شدی؟ 

- ساحل خانم من که هنوز ارایش نکردم فقط موهام رو رنگ کردم 

- الهی قربونت برم خودت خوشگلی 

- با کی اومدی ؟ 

- با ارمان خر 

- ساحل چرا ان قدر بی تربیتی تو چرا بهش میگی خر ؟ -

 حقشه..... میگم کی نوبت من میشه 

- میبینی که خیلی شلوغه باید صبر کنی فکر کنم یک ساعت دیگه نشستم رو صندلی تا نوبتم بشه موبایلم رو دراوردم شروع کردن به اذیت کردن دیگران اخه که چه حالی میده این پسر ها رو اذیت کنی...... ان قدر اسمس بازی کردم تا ارایشگره صدام کرد............ وقتی چشم هام رو باز کردم از دیدن قیافه ی خودم شوکه شدم .. خیلی خوشگل شده بودم 

..... - ساحل چی شدی ؟ 

- دریا واقعا این منم چه قدر خوشگل بودم ها خدا وکیلی 

- یک ذره بیشتر از خودت تعریف کن ها


- ای حسود..... موهام رو فر کرده بود ارایشم خیلی با حال شده بود وای لباس رو که بپوشم که دیگه محشر میشم ...... دریا با فرزاد رفتند اتلیه ، سر راه من رو هم رسونند خونه تا کامل حاضر بشم در ورودی رو با پا بستم رفتم تو ......... 

- ماماااااان...... - چته دختر چرا داد میزنی برگشتم . الهی فداش بشم چه قدر خوشگل شده بود - وای مامان چه قدر خوشگل شدی شیطون این لباست رو از کجا خریدی ؟ 

- ادم به مامانش میگه شیطون 


ادامه دارد....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد