جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا
جهان 13

جهان 13

دنیایی متفاوت همه چیز از همه جا

داستان #کی_گفته_من_شیطونم قسمت هفدهم

داستان #کی_گفته_من_شیطونم


قسمت هفدهم

  

- بیا بگیر من میرم تو اتاقم اگه کار داشتی صدام کن .... 

- بذار رو زمین بر میدارم .... معلوم بود خنده اش گرفته .... 

- باشه ... حیف که خجالت میکشم مگر نه با همون پلاستیک میزدم تو صورتش 

وقتی رفت پلاستیک رو برداشتم معلومه تا حالا هم از این چیز ها نخریده ناشیه که رفته 10 بسته خریده ...صبحش با دل درد زیاد از خواب بیدار شدم .... از ترس اینکه با آرمان رو به رو نشم نرفتم پایین صورتم رو شستم دوباره برگشتم تو اتاق .... خوب امروز با هاش کلاس ندارم ها مگر نه حسابی ضایع میشدم ...... از تو کولم یک کیک دراوردم خوردم ...... حیاط رو نگاه کردم آرمان هنوز نرفته بود .........

ای تو روحت حالا موقع هایی که نباید تو خونه باش تو خونه است ...... رو تخت دراز کشیدم شروع کردم به اسمس بازی کردن ...... مهران همش میگفت میخوام ببینمت ...... داشتم اسمس بازی میکردم که در اتاق زده شد یا بسم الله نکنه آرمانه اگه اون باشه چه غلطی کنم چه جوری میتونم تو چشم هاش نگاه کنم با این ابرو ریزی که کردم

 - ساحل ..... ساحل جان بیداری؟؟؟؟؟؟؟ اخیش دریا است .......

 - بیا تو به به خانم چه تیپی زده!!!!!!!!!!! 

- سلام دریا خانم گل بابا تو که کشتی خودتو ان قدر خوشگل کردی 

- لوس خوبی ؟ آرمان بهم زنگ زده گفت حالت خوب نیست چته چیزی شده ؟ براش گفتم برای چی حالام خوب نیست 

- خاک بر سرت نکنه ساحال آرمان از کجا فهمیده تو حالت خوب نیست ابرو ی ما رو بردی یه وقت جلوش سوتی ندی ها ........ خوبه نگفتم دیشب آقا رفته باقالی خرید مگر نه من رو کشته بود 

 -وای دریا کشتی من روعین مامان بزرگ ها هی نصیحت کن همچین میگی انگار مرد ها از چیز ها سر در نمیارن ..... 

- حالا بر فرض که سر در بیارن حیای تو کجا رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟ ...... 

- هیش مامان بزرگ حیامو گربه برده بین بچه هاش تقسیم کرده ..... راستی با مامان تازه حرف زدم حالش خوب بود بابا هم خیلی بهتره شده بود 

- اره خدا رو شکر دیروز زن عمو زنگ زد گفت حالش خیلی خوبه ... ساحل کاری با من نداری من برم همچین آرمان گفت حالت خوب نیست گفتم الان رو به موتی ..... 

- مسخره آرمان غلط کرد گفت تو باید به حرف اون گوش بدی؟؟؟؟؟ شب نمیای ؟ 

- چرا شب میام با فرزاد این جا میخوابیم ....... یه وقت به خودت زحمت ندی شام درست کنی ها ... 

- خیلی لوسی دریا من ان قدر دل و کمرم درد میکنه اصلا نمیتونم از جام بلند شم یه نگاهی به خودم کردم قیافه ام عین مرده ها شده بود یه ذره به خودم رو رسیدم نشستم جلوی اینه خودم رو اصلاح کردم ...... به به چه خوشگل شدم چون پوست صورتم روشن بود زیاد معلوم نمیشد که اصلاح کردم .... رفتم تو راهرو اثری از آرمان نبود صدای شر شر اب می یومد ... اخ جون آوار مرگش رفته حموم سریع لباس پوشیدم رفتم سرکوچه کلی برای خودم چرت و پرت خریدم از لواشک و چیبس و پفک و اب میوه , چند مدل هم کیک خریدم ..... سریع برگشتم خونه خدا رو شکر آقا هنوز تو حموم بود .... معلوم نیست چی کار میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟ مثل دختر ها میمونه پفک رو بازکردم اخ جون عین این حامله ها با شوق و ذوق خوردم .... دستم رو گذاشتم روی شکمم ... مامانی دلت پفک میخواست نه بیا بخور یه وقت ضعف نکنی لب تاب رو روش کردم یه فیلم باحال گذاشتم دیدم .... اه اه صحنه ی های +18 سال اومد مثل بچه ها که نباید از این چیز ها ببینن هی دستم رو میذاشتم جلوی چشمم دوباره میدیدم ساعت دو و نیم بود که زنگ ایفن زده شد از پنجره نگاه کردم پیک موتوری غذا آورده بود .... ووووویی الان میاد بالا سریع صدای لب تابو کم کردم حالا الان عین خر سرشو میندازه میاد تو با این صحنه های قشنگ روبه رو میشه !!!!!!!!!! از فکر هایی که تو ی ذهنم می یومد خنده ام می گرفت ........ همین طور که حدس زدم اومد بالا هر چی در زد در رو باز نکرد وای چه قدر من ضایع ام ...... بعد از چند دقیقه رفت .... حتما فکر کرده خوابیدم .... فیلم که تموم شد خوابم گرفت ته معده ام ضعف میرفت ولی خوابیدم ....... با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم ...... اگه گذاشتن منه بدبخت یک ذره بخوابم .... - بله؟؟؟؟؟؟؟

- سلام عزیزم خوبی ؟ یه ذره فکر کردم ببینم کیه یادم افتاد مهرانه .. 

- سلام مرسی ..... 

- چرا صدات این جوریه گلم ؟

- به خاطر این که خواب بودم با اجازه تون شما من رو بیدار کردی ؟ 

- جدی خواب بود ؟؟؟؟؟ ساعته 8 شبه ها ...... وای خاک بر سرم من چه قدر خوابیدم 

-کارم داشتی ؟ - اره میخواستم شام بریم بیرون با هم ... 

- امشب ؟ من نمیتونم بیام بعدشم اصلا کی گفته من و شما باید با هم بریم بیرون ... 

- وای که چه قدر بد اخلاقی تو خوب فردا ناهار با هم بریم خوبه ؟ 

- باید فکر کنم من تا ساعت 1 دانشگاه کلاس دارم اگه خواستم بیام خبر میدم 


ادامه دارد....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد